الناز دارابیان قهرمان بازی‌های پاراآسیایی هانگژو از کسب افتخار با وجود معلولیت سخن می‌گوید او از حسش بعد از قهرمانی و گریه‌هایش با پرچم مقدس ایران هم صحبت می‌کند.

الناز دارابیان

همشهری آنلاین - می‌گوید ما باید باشیم، باشیم تا همه ما را ببینند. دنبال حقمان باشیم تا ببینند که چه می‌خواهیم. الناز دارابیان برخلاف همه کسانی که به‌خاطر تفاوت‌های ظاهری‌شان ‌خانه‌نشین شده‌اند، هر طور که بوده خودش را به وسط جامعه کشانده؛ به مدرسه، به دانشگاه و روی بالاترین سکوهای جهانی و آسیایی. او اعتراف می‌کند که در این مسیر سختی‌هایی هم داشته و البته حامی بزرگی به نام خانواده، اما خودش را پررنگ‌تر از همه می‌بیند؛ اینکه اول از همه باید خودش بخواهد. دارابیان که همین چندی پیش در بازی‌های پاراآسیایی هانگژو در پرتاب دیسک مدال طلا گرفت، از همه معلولان می‌خواهد درها را به روی خودشان باز کنند، وارد جامعه شوند و چیزی را که حقشان است، طلب کنند.

  • دوازدهم آذر، روز جهانی معلولان است. یکی از مسائل مهم برای جامعه معلولان این است که چطور این افراد در جامعه حضور داشته باشند. چه اتفاقی می‌افتد که شما می‌توانید در بالاترین سطح جامعه حاضر باشید و یک عده نمی‌توانند؟ موضوع همان مشکلات همیشگی است یا مسئله چیز دیگری است؟

هر کسی استعدادی دارد و این استعدادها باید شناسایی شود. استعداد یکی در هنر است، یکی در ورزش و... اول باید ببینیم افراد در چه چیزی استعداد دارند و بعد از آنها حمایت کنیم تا بتوانند وارد جامعه شوند و بتوانند سهمی در زیست شهری داشته باشند. برای این کار باید نخستین و مهم‌ترین مشکل رفع شود. مسئله‌ای که در اولویت است، ایاب و ذهاب است. این مورد، مهم‌ترین مشکل در کل کشور عزیزمان و به‌خصوص در استان‌های کم‌برخوردارتر است. باید به این موضوع رسیدگی شود. مهم این است که افراد معلول از طرق مختلف بتوانند دیده شوند؛ ورزش یکی از این راه‌هاست. همیشه گفته‌ام، اگر افراد عادی باید ورزش کنند، انجام ورزش برای معلولان ضروری است. ورزش هم به سلامت آنها کمک می‌کند و هم روی خلق‌وخو و ارتباطات آنها تأثیر می‌گذارد و هم از این طریق می‌توانند ارتباطات اجتماعی‌شان را گسترش بدهند. به هر حال، با ورزش می‌توانیم در میادین بین‌المللی هم حضور داشته باشیم. همه اینها به همت و سختکوشی ربط دارد.

  • همت مسئولان یا خود افراد؟

بیشتر خود افراد. تا خود ما نخواهیم دیده شویم، کسی ما را نمی‌بیند. تا خود من قدم اول را برندارم و دید حق‌طلبی نداشته باشم، اتفاقی نمی‌افتد. از قدیم گفته‌اند از تو حرکت، از خدا برکت. اکثر افراد معلول دور خودشان خط قرمز کشیده‌اند و اجازه نمی‌دهند کسی به حریم آنها ورود کند. شاید به‌خاطر نوع فرهنگسازی است که این اتفاق افتاده، اما آنها باید وارد جامعه بشوند و برای این کار قطعا به حمایت‌های مسئولان هم نیاز است. اگر قرار باشد ما گوشه اتاق بنشینیم و حرکت نکنیم، دیده نمی‌شویم. ما باید وارد بطن جامعه شویم. البته که باید امکانات هم مهیا شود. تا من وارد دانشگاه نشوم، به فضای ورزشی نروم، طلب شغل و معیشت نکنم، کسی من و مشکلاتم را نمی‌بیند. اول من باید حضور داشته باشم تا بعد به‌عنوان شهروند دیده شوم. ما در جامعه آنقدر کم می‌رویم که وقتی هم می‌رویم همه متعجب می‌شوند.

  • اما باید انگیزه و امکاناتی باشد که یک فرد معلول حاضر شود از گوشه اتاق بیرون بیاید. او به‌خاطر شوکی که از معلولیتش وارد می‌شود یا برخوردی که جامعه با او می‌کند به گوشه اتاق پناه می‌برد. وقتی جامعه آمادگی پذیرش او را ندارد یا خود فرد از نظر روحی نمی‌تواند خودش را با شرایط جدید تطبیق بدهد، مشکل آغاز می‌شود.

درست است. 3 تا 6سال زمان لازم است تا فرد و خانواده‌اش با معلولیت کنار بیایند و بحران را پشت‌سر بگذارند. در این مدت باید از کارگروه‌ها، روانپزشک، روانشناس، فیزیوتراپ و... کمک گرفت تا به تولد جدید و زندگی جدید رسید. اتفاقی می‌افتد و معلولیتی پیش می‌آید ولی دنیا به آخر نمی‌رسد. باید همه دست به‌دست هم بدهند تا قصه جدید بسازند و کتاب جدید بنویسند. اول خود فرد بخواهد و بعد دیگران کمک کنند که او را به زندگی برگردانند.

  • شما چطور قصه جدید زندگی را نوشتید؟

من با معلولیت شدید به دنیا آمدم. قصه من با معلولیت شروع شد؛ معلولیت جزئی از من بود و من هم جزئی از معلولیت.

  • پس خانواده بودند که باید با معلولیت شما کنار می‌آمدند؟

من بچه آخر بودم و 4تای قبلی همه سالم بودند. خانواده‌ام هیچ‌وقت بین من و آنها هیچ تفاوتی نگذاشت. همیشه مثل یک فرد عادی با من برخورد شد.

  • اصلی‌ترین حمایتی که از شما کردند، چه بود؟

مهم این است که خانواده به فرد معلول بگوید تو می‌توانی یا اینکه بگوید نه نمی‌توانی. خانواده‌ای که بستر را آماده می‌کند و به بچه می‌گوید تو می‌توانی، حمایت می‌کند تا به استقلال فردی برسد، با خانواده‌ای که مدام می‌گوید تو نمی‌توانی کاری کنی، متفاوت است. البته حمایت‌ هم باید به‌اندازه باشد، حمایت بیش‌از اندازه باشد هم مشکل پیش می‌آید. در کل همه‌چیز بستگی به نوع نگرش خانواده دارد.

  • می‌توانید واضح بگویید که چه کارهایی برای شما کردند؟

نمونه مهمش این بود که تلاش کردند تا من در مدرسه عادی درس بخوانم. ایراد بزرگی که آموزش و پرورش دارد، این است که بچه‌هایی با معلولیت جسمانی را ثبت‌نام نمی‌کند. من را هم به‌سختی ثبت‌نام کردند. همیشه به من می‌گفتند که با بقیه فرقی نداری، فقط راهت متفاوت است و باید بیشتر تلاش کنی. من هم همین کار را می‌کردم. به هر حال نوشتن و مداد دست گرفتن برایم سخت بود. اگر بقیه 2ساعت درس می‌خواندند، من چند ساعت تلاش می‌کردم. من همیشه جنگیده‌ام تا بهترین باشم.

  • همین که ورزشکار هستید و در بالاترین سطح کار می‌کنید، می‌تواند بهترین انگیزه برای دیگر افراد معلول باشد. غیر از این برای حضور آنها در جامعه کاری می‌کنید؟

در سطح شهر یا فضاهای دیگر که با بچه‌ها برخورد می‌کنم، از کسانی که به ورزش علاقه دارند، دعوت می‌کنم رشته‌ای را که دوست دارند، شروع کنند. همین که کسی را می‌بینند که شناخته‌شده است، بهشان انگیزه می‌دهد. مدام می‌پرسند که چطور وارد این رشته شدی، چطور رفت‌وآمد می‌کنی و...

  • گفتید باید وارد جامعه شد و حق را طلب کرد. تا حالا شده چیزی را که نیاز داشتید و نبوده، بخواهید؟

من هر مدرسه‌ای که رفتم، پدرم برای آنجا رمپ ساخت. هر باشگاهی که رفتم، مناسب‌سازی شد. دانشگاهی که می‌رفتم، آسانسور نداشت، خواستم و آسانسور گذاشتند.

  • چطور وارد ورزش شدید؟

بعد از اینکه کارشناسی ارشد را در رشته ادبیات خواندم، متوجه شدم ورزش جانبازان و معلولان هم داریم. از همان موقع به بعد درگیر ورزش شدم.

  • در ادبیات هم کاری می‌کنید؟

فعلا فقط ورزشکارم. به‌قدری اردوها و تمرینات تیم ملی سخت و سنگین‌ هستند که دیگر مقدور نیست کار دیگری انجام بدهم. همه تمرکز من روی ورزش قهرمانی است.

  • در المپیک توکیو ششم شدید، در پاریس روی سکو می‌روید؟

سهمیه را گرفته‌ام و تلاش می‌کنم و نتیجه را به خدا می‌سپارم.

  • بزرگ‌ترین مشکل جامعه معلولان را در چه می‌دانید؟

معیشت. اگر فرد از نظر معیشتی خیالش راحت باشد، می‌تواند هر کاری که خواست انجام بدهد. دولت باید این مشکل را حل کند.

  • در دیدار با مقام معظم رهبری درباره این مسئله و مشکلات دیگر معلولان صحبت کردید؟

من صحبت نکردم و خانم معصومه زارعی، کاپیتان تیم ملی والیبال نشسته سخنرانی کردند. در این مراسم درباره مسائل معیشتی، مسکن و اشتغال ورزشکاران صحبت شد و خود مقام معظم رهبری فرمودند که معیشت ورزشکاران باید در اولویت قرار بگیرد تا ایران ورزش قوی داشته باشد.

  • بعد از قهرمانی در بازی‌های آسیایی هانگژو مدالتان را به کودکان شهید غزه تقدیم کردید، چقدر کودکان برایتان مهم هستند؟

آسیب‌پذیرترین، معصوم‌ترین و بی‌گناه‌ترین قشر هر جامعه‌ای کودکان هستند. آنها گناهی ندارند و ما بزرگ‌ترها باید کمکشان کنیم. خیلی مظلومانه است که آنها بدون اینکه زندگی را تجربه کنند، مجبور می‌شوند خداحافظی کنند و این تلخ است. یکی از آرزوهای من این است که در همه سرزمین‌ها صلح و آرامش برقرار باشد و هیچ کودکی درگیر جنگ و ظلم نشود و یتیم و بی‌خانمان نماند.

  • بعد از قهرمانی با پرچم اشک ریختید. چه حسی آن لحظه داشتید؟

حس من به پرچم و ایران، مفهوم همان شعار کاروان در بازی‌های آسیایی بود؛ ایمان، ایران و افتخار

کد خبر 812496

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha